در چند روز اخیر اخبار مربوط به افشاگری کروبی رسانه ها را به تسخیر خود در آورده است. این افشاگری علاوه بر اطلاع رسانی در مورد جنایتهای انجام شده در زندانها، با سایر اخباری که به صورت عادی منتشر می شود، تفاوتهای بنیادی داشت. زلزله ای که از زمان انتشار این نامه به پا شد و پس لرزه های آن که بعضا از خود زلزله اصلی سنگینتر بودند، کودتاچیان را پس از یک دوره آرامش نسبی کوتاه، مجددا به گوشه رینگ انداخت. آنچه ما در این وبلاگ مدتهاست فریاد می زنیم (و متاسفانه توجهی را بر نمی انگیزیم) نیز به وارد کردن ضرباتی از این جنس به بدنه اردوی کودتاچیان بوده است. در این پست به ویژگیهای این حرکت و دلایلی که آن را از سایر حرکات متمایز می کند می پردازم.
در این داستان در بُعد افشاگری و اطلاع رسانی، کار جدیدی صورت نگرفت. تقریبا هر آنچه کروبی در نامه اش فاش کرد، قبلا و حتی به صورت گسترده منتشر شده بود. ولی چرا بازگویی یک خبر می تواند به یک زلزله تبدیل شود؟ دلایل ایجاد این موج رسانه ای از سه جنبه فرد افشا کنند و زمان افشا، و نقشه افشا قابل بررسی است.
کروبی صرف نظر از جایگاه خود در نظام، در تبلیغات و منتاظرات انتخاباتی بر یک ويژگی خود تاکید می ورزید: شفافیت و پاسخگویی در برابر مردم. حال پس از مدتی سکوت و سکون نسبی، به ناگاه وارد میدان می شود و به تایید اخبار ناگواری که فبلا در جامعه پخش شده است می پردازد. فرد افشاگر با تکیه بر صفتی که در جامعه جا افتاده است، به راحتی خبر را به اعماق جامعه تزریق می کند و حساسیت همگان را نسبت به این موضوع بر می انگیزد.
نکته دوم، زمان افشا است. باید توجه کرد که بیش از یک ماه از اخبار مربوط به تجاوز در زندانها می گذشت و کروبی هم به ظاهر نامه را ده روز پیش از علنی سازی به مجمع تشخیص مصلحت ارسال کرده بود. ولی خواسته یا ناخواسته، این تاخیر باعث شد که این نامه در بهترین زمان ممکن به رسانه ها کشیده شود. بعد از مراسم سوگند احمدای نژاد در مجلس، جنبش به انفعالی ترین حالت خود فرو رفته بود. نبض تولید خبر در دست کودتاچیان بود و از طرف جنبش فقط عکس العملهای احساسی در سطح رسانه ها به چشم می خود. متاسفانه دوستان ما در فضای مجازی و به خصوص در خارج از ایران به جای استفاده از پتانسیلهای اینترنت برای اطلاع رسانی، برنامه ریزی و تحلیل منطقی و بلند مدت، تنها به واکنشهای احساسی و لحظه ای روی آورده بودند. مطالبی با دیدگاه تحلیلی و یا ارائه راهکارهایی که پشت آن فکر عمیق دیده شود، اگر نگوییم هیچ، بسیار کم به چشم می خورد. در چنین زمانی که همه آزادیخواهوان منتظر یک حرکت فعال از طرف جنبش بودند، کروبی نامه خود را رو کرد. اینچنین بود که خبری تکراری، مانند سیلابی بر تشنگان جاری شد و در صدر اخبار مربوط به ایران در رسانه های جهان قرار گرفت.
این حرکت محدود به یک افشاگری ساده نبود. این حرکتِ حساب شده، در کوتاه مدتی وضعیت بازی را عوض کرد و کودتاچیان که به ظاهر در آرام سازی سطحی جامعه موفق شده بودند را با شوک عظیمی روبر ساخت. نکته جالب اینست که پیامدهای این نامه هنوز ادامه دارد و نتایج مهمتری را می توان انتظار داشت. این طرح در چند مرحله در حال انجام است. مرحله نخست زمینه سازی برای علنی سازی نامه بود. کروبی نامه خود را به مجمع تشخیص مصلحت ارسال می کند. با توجه به فشاری که بر هاشمی وجود داشت و روحیات هاشمی، امکان افشای نامه توسط او بسیار کم بود. ولی این حرکت بعدها از این جهت مورد استناد قرار میگیرد که کروبی در ابتدا به صورت محرمانه مجمع را در جریان گذاشته و از آنها در خواست پیگیری موضوع را نموده است. در قدم بعدی، در زمانی بسیار مناسب، و با ناامیدی از پیگیری مقامات، نامه علنی می شود. محور اصلی نامه تجاوز به زندانیان با تاکید بر زندانیان مرد، در بازداشتگاهها است. با آغاز موج رسانه ای، فتواهای مصباح یزدی در رابطه با جایز و حتی مستحب بودن تجاوز به زندانی در این موارد، افشا می شود و عملا جامعه مذهبی داخل و خارج از ایران را شدیدا درگیر ماجرا می کند. با این کار، نوک پیکان به سوی احمدی نژاد و باند مافیایی او می چرخد و تا حدودی رهبر را از ماجرا جدا می کند. این جدا سازی از دو جنبه مهم است. اولا به رهبر و جناح طرفدارش (که به نظر من از باند مافیایی طرفدار احمدی نژاد جدا هستند) امکان می دهد که تا حدی خود را کنار کشیده و مبرا کنند که این به عمیق شدن شکافی که بین این دو گروه ایجاد شده است کمک شایانی خواهد کرد. دوم با عدم دخالت رهبر در چنین موضوع مهمی، ولایت و مدیریت او به شدت زیر سوال خواهد رفت. طرفداران رهبر حق دارند بپرسند که چرا او در مسایل پیش پا افتاده ای مانند مساله کردان، مشایی یا قانون مطبوعات سریعا و صریحا وارد گود می شود ولی در رابطه با چنین فجایعی سکوت می کند. در واقع طرفداران رهبر وارد یک بازی باخت-باخت شده اند. از تبعات دیگر این نامه، ریزش شدید طرفداران احمدی نژاد در کشورهای مسلمان و عربی بوده است که تا امروز از پایگاههای قابل تکیه او در سیاست خارجی نام برده می شدند.
پس از افشا، با توجه به طبیعت کودتاچیان، انکار سریع و بدون دلیل و سپس تخریب شخصیت کروبی به صورت وسیع ولی بسیار ابتدایی و بدون فکرآغاز شد. ائمه جمعه و رسانه های وابسته به کودتاچیان که ضربه سهمگینی دریافت کردند، این روزها مانند بوکسوری که ضربه به گیجگاهش وارد شده باشد، مشتهای خود را بی هدف به اطراف پرتاب می کنند. با باز شدن گارد آنها و گافهای بسیاری که داده شد، کروبی خود را برای وارد کردن ضربه بعدی آماده کرد.
در این موضوع کودتاچیان نخست اثمه جمعه و نیروهای دسته دوم خود را وارد میدان کردند که با وارد شدن دیگر افراد برجسته جنبش آزادیخواهی و آیات عظام به بازی، عملا وزن نیروهای جنبش بسیار بالا رفت و کودتاچیان مجبور به هزینه کردن علی لاریجانی شدند. تکذیب عاجل و بدون استدلال او، شرایط را برای ضربه بعدی که درخواست تشکیل جلسه در بالاترین لایه های حکومت بود آماده کرد. با این درخواست، سناریوی نخ نمای ارجاع موضوع به قوه قضاییه یا قول به پیگیری در سطوح پایین حاکمیت، قابل استفاده نیست و مساله باید در بالاترین رده که بهانه ای برای عدم پیگیری ندارد مطرح شود. سرباز زدن از چنین درخواستی و اعمال فشار بر کروبی با بستن روزنامه اعتماد ملی و سکوت علی لاریجانی، به حق بودن ادعای کروبی و دست داشتن حکومت در جنایات مذکور را بر همگان روشن کرد.
به صورت خلاصه، در این حرکت، پیش از اعلام عمومی، زمینه چینی اولیه برای رسانه ای شدن انجام شد و سپس در زمانی مناسب ضربه نهایی وارد شد. کاملا مشخص است که سناریوهای قابل اجرا از قبل بررسی شده بودند و پاسخ مناسب برای هریک در نظر گرفته شده بود. حرکت به شکلی طراحی شده بود که علاوه بر بُعد اطلاع رسانی و افشاگری در داخل، رسانه های جهانی را نیز تحت تاثیر قرار دهد و از این طریق به ریزشی عظیم در هواداران خارجی احمدی نژاد بیانجامد. در نهایت با تزریق انرژی مثبت به جنبش، کار را به وضعیت باخت-باخت برای طرفداران رهبر بکشد و طرفداران احمدی نژاد هم در آستانه جلسات رای اعتماد تمرکز خود را از دست بدهند.
اکنون به صراحت و بدونِ تعارف می گویم که جنبش آزادیخواهی مردم ایران دچار روزمره گی شده است. ما نیاز داریم که حرکاتی از این جنس (البته در ابعاد کوچکتر) طراحی و اجرا شود. باید ضربات پی در پی و با دقت وارد شوند تا کودتاچیان روز به روز گیجتر شوند تا هر چه زودتر به مرحله ناک اوت برسند. اگر نمی توانیم یک حرکت عظیم که در ابعاد مختلف دشمن را زمینگیر کند بیابیم، می توانیم چند عملیات موازی در جبهه های مختلف را اجرا کنیم.
در پست آتی به ارائه یک مجموعه عملیات موازی که می تواند در این مقطع زمانی تاثیرگذار باشد، خواهم پرداخت. البته این منوط به آن است که بدانیم عده ی قابل توجهی حاضر به همکاری خواهند بود. در این مجموعه عملیات، زمانبندی، پیگیری و ناامید نشدن شرط اول است. در صورت تمایل به همکاری، با یک کامنت ما را مطلع کنید و تا اعلام مجموعه راهکارها با مرور اتفاقات دو ماهه اخیر، خود به فکر ارائه راهکارهایی اساسی باشید. در صورت امکان مقاله های قبلی این وبلاگ را برای آمادگی ذهنی در مورد زمینه های مورد نظر مطالعه نمایید
در این داستان در بُعد افشاگری و اطلاع رسانی، کار جدیدی صورت نگرفت. تقریبا هر آنچه کروبی در نامه اش فاش کرد، قبلا و حتی به صورت گسترده منتشر شده بود. ولی چرا بازگویی یک خبر می تواند به یک زلزله تبدیل شود؟ دلایل ایجاد این موج رسانه ای از سه جنبه فرد افشا کنند و زمان افشا، و نقشه افشا قابل بررسی است.
کروبی صرف نظر از جایگاه خود در نظام، در تبلیغات و منتاظرات انتخاباتی بر یک ويژگی خود تاکید می ورزید: شفافیت و پاسخگویی در برابر مردم. حال پس از مدتی سکوت و سکون نسبی، به ناگاه وارد میدان می شود و به تایید اخبار ناگواری که فبلا در جامعه پخش شده است می پردازد. فرد افشاگر با تکیه بر صفتی که در جامعه جا افتاده است، به راحتی خبر را به اعماق جامعه تزریق می کند و حساسیت همگان را نسبت به این موضوع بر می انگیزد.
نکته دوم، زمان افشا است. باید توجه کرد که بیش از یک ماه از اخبار مربوط به تجاوز در زندانها می گذشت و کروبی هم به ظاهر نامه را ده روز پیش از علنی سازی به مجمع تشخیص مصلحت ارسال کرده بود. ولی خواسته یا ناخواسته، این تاخیر باعث شد که این نامه در بهترین زمان ممکن به رسانه ها کشیده شود. بعد از مراسم سوگند احمدای نژاد در مجلس، جنبش به انفعالی ترین حالت خود فرو رفته بود. نبض تولید خبر در دست کودتاچیان بود و از طرف جنبش فقط عکس العملهای احساسی در سطح رسانه ها به چشم می خود. متاسفانه دوستان ما در فضای مجازی و به خصوص در خارج از ایران به جای استفاده از پتانسیلهای اینترنت برای اطلاع رسانی، برنامه ریزی و تحلیل منطقی و بلند مدت، تنها به واکنشهای احساسی و لحظه ای روی آورده بودند. مطالبی با دیدگاه تحلیلی و یا ارائه راهکارهایی که پشت آن فکر عمیق دیده شود، اگر نگوییم هیچ، بسیار کم به چشم می خورد. در چنین زمانی که همه آزادیخواهوان منتظر یک حرکت فعال از طرف جنبش بودند، کروبی نامه خود را رو کرد. اینچنین بود که خبری تکراری، مانند سیلابی بر تشنگان جاری شد و در صدر اخبار مربوط به ایران در رسانه های جهان قرار گرفت.
این حرکت محدود به یک افشاگری ساده نبود. این حرکتِ حساب شده، در کوتاه مدتی وضعیت بازی را عوض کرد و کودتاچیان که به ظاهر در آرام سازی سطحی جامعه موفق شده بودند را با شوک عظیمی روبر ساخت. نکته جالب اینست که پیامدهای این نامه هنوز ادامه دارد و نتایج مهمتری را می توان انتظار داشت. این طرح در چند مرحله در حال انجام است. مرحله نخست زمینه سازی برای علنی سازی نامه بود. کروبی نامه خود را به مجمع تشخیص مصلحت ارسال می کند. با توجه به فشاری که بر هاشمی وجود داشت و روحیات هاشمی، امکان افشای نامه توسط او بسیار کم بود. ولی این حرکت بعدها از این جهت مورد استناد قرار میگیرد که کروبی در ابتدا به صورت محرمانه مجمع را در جریان گذاشته و از آنها در خواست پیگیری موضوع را نموده است. در قدم بعدی، در زمانی بسیار مناسب، و با ناامیدی از پیگیری مقامات، نامه علنی می شود. محور اصلی نامه تجاوز به زندانیان با تاکید بر زندانیان مرد، در بازداشتگاهها است. با آغاز موج رسانه ای، فتواهای مصباح یزدی در رابطه با جایز و حتی مستحب بودن تجاوز به زندانی در این موارد، افشا می شود و عملا جامعه مذهبی داخل و خارج از ایران را شدیدا درگیر ماجرا می کند. با این کار، نوک پیکان به سوی احمدی نژاد و باند مافیایی او می چرخد و تا حدودی رهبر را از ماجرا جدا می کند. این جدا سازی از دو جنبه مهم است. اولا به رهبر و جناح طرفدارش (که به نظر من از باند مافیایی طرفدار احمدی نژاد جدا هستند) امکان می دهد که تا حدی خود را کنار کشیده و مبرا کنند که این به عمیق شدن شکافی که بین این دو گروه ایجاد شده است کمک شایانی خواهد کرد. دوم با عدم دخالت رهبر در چنین موضوع مهمی، ولایت و مدیریت او به شدت زیر سوال خواهد رفت. طرفداران رهبر حق دارند بپرسند که چرا او در مسایل پیش پا افتاده ای مانند مساله کردان، مشایی یا قانون مطبوعات سریعا و صریحا وارد گود می شود ولی در رابطه با چنین فجایعی سکوت می کند. در واقع طرفداران رهبر وارد یک بازی باخت-باخت شده اند. از تبعات دیگر این نامه، ریزش شدید طرفداران احمدی نژاد در کشورهای مسلمان و عربی بوده است که تا امروز از پایگاههای قابل تکیه او در سیاست خارجی نام برده می شدند.
پس از افشا، با توجه به طبیعت کودتاچیان، انکار سریع و بدون دلیل و سپس تخریب شخصیت کروبی به صورت وسیع ولی بسیار ابتدایی و بدون فکرآغاز شد. ائمه جمعه و رسانه های وابسته به کودتاچیان که ضربه سهمگینی دریافت کردند، این روزها مانند بوکسوری که ضربه به گیجگاهش وارد شده باشد، مشتهای خود را بی هدف به اطراف پرتاب می کنند. با باز شدن گارد آنها و گافهای بسیاری که داده شد، کروبی خود را برای وارد کردن ضربه بعدی آماده کرد.
در این موضوع کودتاچیان نخست اثمه جمعه و نیروهای دسته دوم خود را وارد میدان کردند که با وارد شدن دیگر افراد برجسته جنبش آزادیخواهی و آیات عظام به بازی، عملا وزن نیروهای جنبش بسیار بالا رفت و کودتاچیان مجبور به هزینه کردن علی لاریجانی شدند. تکذیب عاجل و بدون استدلال او، شرایط را برای ضربه بعدی که درخواست تشکیل جلسه در بالاترین لایه های حکومت بود آماده کرد. با این درخواست، سناریوی نخ نمای ارجاع موضوع به قوه قضاییه یا قول به پیگیری در سطوح پایین حاکمیت، قابل استفاده نیست و مساله باید در بالاترین رده که بهانه ای برای عدم پیگیری ندارد مطرح شود. سرباز زدن از چنین درخواستی و اعمال فشار بر کروبی با بستن روزنامه اعتماد ملی و سکوت علی لاریجانی، به حق بودن ادعای کروبی و دست داشتن حکومت در جنایات مذکور را بر همگان روشن کرد.
به صورت خلاصه، در این حرکت، پیش از اعلام عمومی، زمینه چینی اولیه برای رسانه ای شدن انجام شد و سپس در زمانی مناسب ضربه نهایی وارد شد. کاملا مشخص است که سناریوهای قابل اجرا از قبل بررسی شده بودند و پاسخ مناسب برای هریک در نظر گرفته شده بود. حرکت به شکلی طراحی شده بود که علاوه بر بُعد اطلاع رسانی و افشاگری در داخل، رسانه های جهانی را نیز تحت تاثیر قرار دهد و از این طریق به ریزشی عظیم در هواداران خارجی احمدی نژاد بیانجامد. در نهایت با تزریق انرژی مثبت به جنبش، کار را به وضعیت باخت-باخت برای طرفداران رهبر بکشد و طرفداران احمدی نژاد هم در آستانه جلسات رای اعتماد تمرکز خود را از دست بدهند.
اکنون به صراحت و بدونِ تعارف می گویم که جنبش آزادیخواهی مردم ایران دچار روزمره گی شده است. ما نیاز داریم که حرکاتی از این جنس (البته در ابعاد کوچکتر) طراحی و اجرا شود. باید ضربات پی در پی و با دقت وارد شوند تا کودتاچیان روز به روز گیجتر شوند تا هر چه زودتر به مرحله ناک اوت برسند. اگر نمی توانیم یک حرکت عظیم که در ابعاد مختلف دشمن را زمینگیر کند بیابیم، می توانیم چند عملیات موازی در جبهه های مختلف را اجرا کنیم.
در پست آتی به ارائه یک مجموعه عملیات موازی که می تواند در این مقطع زمانی تاثیرگذار باشد، خواهم پرداخت. البته این منوط به آن است که بدانیم عده ی قابل توجهی حاضر به همکاری خواهند بود. در این مجموعه عملیات، زمانبندی، پیگیری و ناامید نشدن شرط اول است. در صورت تمایل به همکاری، با یک کامنت ما را مطلع کنید و تا اعلام مجموعه راهکارها با مرور اتفاقات دو ماهه اخیر، خود به فکر ارائه راهکارهایی اساسی باشید. در صورت امکان مقاله های قبلی این وبلاگ را برای آمادگی ذهنی در مورد زمینه های مورد نظر مطالعه نمایید
No comments:
Post a Comment