Monday, March 22, 2010

دوازدهم فروردین؛ کمپین "نه" به استبداد

دوازدهم فروردین امسال زمان خوبی است تا نظر خود را در رابطه با سوال "جمهوری اسلامی آری یا نه؟" اعلام کنیم. پیشنهاد من برای این کنش استفاده از علامت "نه" در زبان ناشنوایان است به چند دلیل

اول آنکه نشانه ای از اعتراض سکوت ماست، دوم در تمام دنیا قابل فهم است، و سوم زمان بسیار کوتاهی برای اجرا دارد و می توان آن را مانند علامت "وی" در خیابان به یکدیگر نشان داد بدون ترس از دستگیری

زبان علامت آمریکا یکی از معتبرترین و شناخته شده ترینهاست. در این لینک نحوه اجرای کلمه "نه" را می توانید ببینید

در صورتیکه طرح را قابل اجرا می دانید فراخوان آن را در وبلاگ خود قرار دهید یا به هر نحو ممکن به انتشار آن کمک کنید

نوروزتان پیروز
...ادامه مطلب

Sunday, February 21, 2010

بازی وبلاگی؛ برنامه من برای هشتم مارس

در حالیکه جنبش سبز در شوک حاصل از ارزیابی دستاورد 22 بهمن به سر می برد، روز جهانی زبان مادری که می توانست فرصتی در راستای پیوند جنبش آزادیخواهی با جنبش اقوام باشد، به سادگی از دست رفت.
به نظر من هشتم مارس، روز جهانی زنان، آخرین فرصت برای یک حرکت منسجم و هدفدار اجتماعی است. من باور دارم که حساب بازکردن روی چهارشنبه سوری کاری اشتباه است. البته منظورم این نیست که برای چهارشنبه سوری و روز ملی شدن نفت دست روی دست بگذاریم. ولی به دلایلی که در پستی جداگانه به آن خواهم پرداخت، آخرین روزهای سال را برای یک حرکت حساب شده و هماهنگ مناسب نمی بینم.
جنبش باید از روز جهانی زنان برای تدارک دیدن یک حرکت عظیم اجتماعی و به خصوص نفوذ گسترده به خانه ها استفاده کند. حدود دو هفته وقت داریم. پیشنهاد می کنم به صورت یک بازی وبلاگی به سوالات زیر پاسخ دهیم

هدف اصلی که در روز هشتم مارس به آن می خواهیم برسیم چیست؟
کنش اصلی برای تحقق این هدف چه باید باشد؟
اگر جواب سوال فوق تظاهرات خیابانی است به چه شکلی: پراکنده، متمرکز یا نیمه متمرکز؟
شعارهای اصلی چه باید باشد؟ پنج شعار اصلی را ذکر کنید
برای برهم زدن تمرکز کودتاچیان، انجام کنشهای موازی ضروریست، چه حرکاتی را پیشنهاد می کنید؟
چگونه اطلاع رسانی کنیم؟ از چه طریق و با چه رویکردی
ایرانیان خارج از کشور چگونه می توانند کمک کنند؟
چگونه جامعه جهانی را برای اخبار و تحلیل رویدادهای این روز آماده کنیم؟
فکر می کنید کودتاچیان به چه صورت جلوی حرکت ما را خواهند گرفت؟ آیا راهی برای مقابله داریم؟

اینبار با برنامه ریزی دقیقتر به اهداف خود خواهیم رسید
ما پیروزیم
...ادامه مطلب

Sunday, February 14, 2010

جان عده ای از هموطنانمان در خطر جدی است

افرادی که درراهپیمایی 22 بهمن از مواد غذایی عرضه شده به خصوص شیرکاکائوهای بسته ای استفاده کرده اند، در صورت بروز اختلالات گوارشی در 48 ساعت اولیه، در معرض خطر جدی قرار دارند.
دوستان عزیز، جان عده ای از هموطنان ما به خصوص کودکان در خطر است. از طریق یکی از پرسنل بیمارستانی در جنوب غرب تهران مطلع شدم که تعداد رو به افزایشی از مراجعات آنها در دو روز گذشته مربوط به اختلالات گوارشی مانند احساس ورم و ناآرامی در معده، حالت تهوع و استفراغ و اسهال بوده است. تمامی افراد مراجعه کننده در راهپیمایی 22 بهمن شرکت داشته اند و از مواد غذایی عرضه شده استفاده کرده اند. این بیماری از نوعی باکتری ایجاد می شود که در 48 ساعت اولیه علائم بالینی ذکر شده را به همراه دارد و پس از آن یک دوره نهفتگی طولانی را در بدن بیمار می گذراند و در طولانی مدت در صورت عدم درمان به موقع می تواند به مشکلات شدید گوارشی و حتی مرگ در کودکان منجر شود.

افراد شرکت کننده در راهپیمای در صورت مشاهده هر گونه اختلالات گوارشی در 48 ساعت پس از راهپیمایی، باید برای آزمایش به پزشک مراجعه کنند. گویا تشخیص اولیه بسیار آسان و تنها با یک آزمایش ساده مدفوع قابل تایید یا رد است.

من به دنبال اطلاعات بیشتری از نوع بیماری و مشخصات و نام دقیق پزشکی آن هستم. اگر دوستانی از این نوع بیماری اطلاعات دقیقتری دارند خواهش می کنم آن را ارائه دهند. مستقل از طرز فکرافراد یا هر نامی که می خواهیم بر شرکت کنندگان این راهپیمایی بگذاریم (ولایت مدار یا ساندیس خور یا سبز) جان عده ای از هموطنانمان به خصوص کودکان در خطر است.

لطفا مستقل از گرایشات و نظرات سیاسی و بر پایه حس انسان دوستی با اطلاع رسانی وسیع از بروز فاجعه جلوگیری کنید.


...ادامه مطلب

Thursday, February 11, 2010

در بامداد 23 بهمن

Hey you bastards, I'm still here. ...ادامه مطلب

Sunday, January 24, 2010

مرکز فرماندهی کودتا یخ زده است؛ بهار آزادیمان را با بهار ظبیعت جشن می گیریم

مرکز فرماندهی کودتا یخ زده است و دیگر قادر به تصمیم گیری نیست. به نظر می رسد که ضربات پی در پی که بعد از روز عاشورا بر پیکره نیمه جان اردوگاه کودتا وارد شد، مرکز تصمیم گیری آنها را فلج ساخته است. امروز بیش از پیش مستاصل شدن کودتاچیان به چشم می خورد. در ابتدا، همانطور که بارها در این وبلاگ تحلیل کردیم، کودتاچیان به خوبی از ایجاد جریانهای رسانه ای استفاده می کردند و با حضور متناوب خود، نبض بازی را تا حدودی در دست داشتند. یکی از ویژگیهای بارز کوتاچیان در این مدت، سو استفاده آنها از جریانهای خبری بین المللی بود. هر زمان که اتفاقی بزرگ در دنیا حادث می شد و تیترهای اصلی خبری دنیا را اشغال می کرد، کودتاچیان در سایه امنی که برای خود حس می کردند به شدتِ عمل دست می زدند. موج وسیع دستگیری، اعدام، و سرکوب دانشجویان تقریبا همیشه در سایه یک خبر مهم در سطح جهان قرار می گرفت. شخصا بعد از فاجعه ای که در هایتی اتفاق افتاد، انتظار یک حرکت سریع و خشن را داشتم ولی کل حرکت رسانه ای کودتاچیان به یکی دو تهدید توخالی و یک کاکاسیاه گفتن خلاصه شد.

خستگی، استیصال و تسلیم از سر و روی کودتاچیان می بارد. اردوگاه آنها یخ زده است و خودشان هم به فروپاشی خود ایمان دارند. بی رمق و بی هدف دست و پاهای آخر را می زنند.

اگر تا بهار چند ضربه ی کاری به مرکز تصمیم گیری آنها وارد شود ، نیازی به ضربه آخر نیست و این جرثومه فساد، در مقابل چشم همه ما از درون فرو می ریزد و به زباله دان تاریخ می رود و بهار آزادیمان را با بهار طبیعت جشن می گیریم


...ادامه مطلب

Saturday, January 2, 2010

هفته سبز 16 تا 23 بهمن

هفته ای که با اربعین شهدای عاشورا شروع می شود، روز نیرو هوایی را در خود دارد و با سالروز پیروزی انقلاب 57 و رحلت حضرت محمد به پایان می رسد شاید یک هفته استثنایی برای عرض اندام جنبش سبز باشد. از هم اکنون باید این فرصت را دریابیم و با برنامه ریزی و اطلاع رسانی موثر از آن حداکثر استفاده را ببریم.

...ادامه مطلب

تحلیل بیطرفانه بر بیانیه موسوی

بعد از گذشت 48 ساعت از انتشار بیانیه هفدهم موسوی و کاهش اظهار نظرهای احساسی، لازم است تا به صورت منطقی و بدور از احساس این حرکت را در سه بخش بررسی کنیم.

بخش اول. موسوی رهبر نیست بلکه یک همرزم در جنبش سبز است
متاسفانه به نظر من در لابه لای تحلیلها و نوشته های افراد پیرامون بیانیه موسوی، روح بت سازی و شاه باوری به چشم می خورد. چه آنها که بیانیه او را در حد معجزه ای در سیاست معاصر می دانند و چه آنها که او را متهم به سازش با حکومت می کنند. همه این نظرات از آنجا چشمه می گیرد که موسوی از نظر این افراد به عنوان یک منجی و یک رهبر برای کل جنبش در نظر گرفته شده، در حالیکه در دنیای واقعی اینچنین نیست.
موسوی همانطور که با حرف و عملش ثابت کرده، رهبر جنبش سبز نیست. او یک همرزم در این حرکت است. از ابتدا هم با مجموعه ای از اعتقادات و اصول که به صورت شفاف آنها را بارها اعلام کرده است وارد شد. او حداکثر نماینده نقطه نظرات بخشی از جامعه است که اصلاحات در چهارچوب قانون اساسیِ پیش از بازنگری را دنبال می کنند و دولت فعلی و فساد سیستماتیک حکومت را نقد می کنند. کروبی هم از این قاعده مستثنی نیست. او نماینده دیدگاههای رادیکالتری از موسوی و خاتمی است ولی نماینده تمام آنها نیست. بخشی از جنبش حتی حرکات کروبی و طرفدارانش را هم محافظه کارانه می دانند. این طبیعت یک جنبش اجتماعی واقعی است که طیفهای مختلف در راستای یک مجموعه خواسته های حداقلی با هم متحد می شوند و همواره اختلافات در سطوح دیگری از خواسته ها وجود خواهد داشت.

بخش دوم. نظریه مذاکرات و مخیر شدن طیف سرگردان بین مواضع و منافع
گذشته از نقش موسوی و جایگاه او در جنبش سبز، وضعیت فعلی را می توان بر اساس نظریه مذاکرات به صورت علمی تر تحلیل کرد. به صورت انتزاعی، وضعیت فعلی کشور را می توان به مذاکره (در مفهوم کلی کلمه نه در معنی گفتگو) مابین چند گروه (با مواضع و منافع متفاوت) مدلسازی کرد. این گروهها شامل دولت کودتا و حامیان رادیکال آن، جنبش آزادیخواهی مردم ایران (از رایدکالترین تا طرفداران خاتمی و موسوی) و باقی جامعه که هنوز به صورت جدی وارد این بازی نشده است، می باشد. در مورد گروه آخر منظور اقشاری از جامعه است که هنوز به صورت جدی و عملی به اردوگاه یک طرف نپیوسته است. به عنوان مثال بدنه سپاه و ارتش متمایل به جنبش سبز است ولی هنوز نقش اجتماعی خود در حمایت از این جنبش را ایفا نکرده است.
بر اساس اصول مذاکره هر گروه دارای منافع و مواضعی است که سعی در تحقق حداکثر انها را دارد. توجه به تفاوتِ بنیادی مواضع و منافع بسیار مهم است. به عنوان مثال مواضع جنبش سبز به صورت کلی: ابطال انتخابات، آزادی زندانیان سیاسی، محاکمه جنایتکاران، بازنویسی قانون اساسی، و ... است در حالیکه منافع آنها (آن چیزی که مستقل از وقایع روز دنبال ان هستند) داشتن جامعه ای است که دارای آزادی بیان، مطبوعات و اجتماعات، تضمین سلامت انتخابت، اقتصاد سالم و جایگاه محترم بین المللی است. دولت کودتا از روز پس از انتخابت مواضع خود را بر حفظ اسلام و ارزشهای انقلاب، مبارزه با منافقین و استکبار جهانی و پیروی از ولایت استوار کرده است و در واقع منافعی مانند حفظ حکومت و قدرت و تداوم چپاول اقتصادی را دنبال می کند.
گروه سوم دارای مواضعی همانند آنچه کودتاچیان در ظاهر بیان می کنند هستند ولی در اصل دنبال منافعی مانند بهبود اوضاع اقتصادی، امنیت و آرامش کشور هستند. حضور گسترده این طیف در انتخابات به امید رسیدن به منافعشان صورت گرفت و پس از آن اردوگاههای دو طرف اصلی از همراه کردن بخشی از این طیف سرگردان برای حضور موثر بهره برده اند. لازم به ذکر است که حرکت و پیروزی نهایی در گرو پیوستن بخش قابل توجهی از این طیف سرگردان به صورت عملی به یکی از اردوگاهها اتفاق خواهد افتاد. در انقلاب 57 چرخش این طیف به سمت انقلابیون فروپاشی حکومت شاه را در یک ماه رقم زد و در ماجراهای سالهای 59 و 60 حضور فعال بخش گسترده ای از این طیف (به دلیل اعتقادات مذهبی و شرایط جنگ) در اردوگاه حکومت، تار و مار شدن گروههای سیاسی آن زمان را نتیجه داد.
بعد از روز 6 دی (عاشورا) حکومت برای اظهار وجود دست به حرکات گسترده ای زد که به عقیده من به اهداف خود نیز دست یافت. اتفاقات روز عاشورا اگر توسط یک مجموعه رسانه قوی به جامعه تزریق می شد کار حکومت را در کمترین زمان ممکن تمام می کرد. ولی متاسفانه جنبش سبز در ایجاد یک رسانه فراگیر تعلل نابخشودنی دارد. در این وضعیت حکومت توانست با خیمه شب بازی مسخره اش، عملا مواضع بخش سرگردان را با مواضع خود یعنی حفظ اسلام و ارزشهای انقلاب هم جهت جلوه دهد و به این ترتیب بخشی هر چند کوچک اما موثر در تعویق پیروزی نهایی جنبش سبز را با خود همراه کند (یا حداقل از پیوستن آنها به جنبش برای مدتی جلوگیری کند).
در چنین فضایی اولویت اول تحت تاثیر قرار دادن این طیف و بازگرداندن آنها به شرایط ایده آل برای جنبش است. مخاطب بیانیه موسوی به نظر من طرفداران جدی جنبش سبز نیست. این بیانیه کمترین تاثیری بر سردمداران کودتا هم نخواهد داشت. مخاطب این بیانیه طیف سرگردان است که به خوبی منافع آنها را در جهت منافع جنبش سبز معرفی کرده است و نتیجه آن همراهی جدی بخش گسترده تری از این طیف را در ماه بهمن به همراه خواهد داشت. طیف سرگردان در انتخاب اردوگاهی که مواضعش را تامین می کند یا آنکه منافعش را تامین می کند مخیر شده است که کمی کار فرهنگی در هفته های آینده می تواند نتایج درخشانی را در جهت تقویت و پیروزی جنبش سبز به همراه داشته باشد.

بخش سوم. جلوگیری از یک تیان آمن دیگر
از سوی دیگر خشونت خارج از تصور کودتاچیان و حمایت اصولگرایان میانه روتر وضعیت خطرناکی را می توانست رقم بزند. این بیانیه احمقهای سیاسی مانند رضایی، توکلی، لاریجانی و امثالهم را برای مدتی سرگرم خواهد کرد که احتمال دست زدن حاکمیت به خشونت حداکثری و قتل عام های خیابانی را تا حدی کاهش خواهد داد. از این منظر این حرکت در حال حاضر بسیار ضروری بود.

نتیجه گیری
از نظر من با وجود ایرادهای زیربنایی که می توان به این بیانیه گرفت، با در نظر گرفتن جایگاه موسوی و شرایط روز جامعه، بیانیه او مثبت و موثر ارزیابی می شود. یک عیب بزرگ این بیانیه اینست که ممکن است باعث دلسرد شدن رادیکالهای جنبش سبز بشود. در شرایط فعلی که حکومت به دنبال حمام خون است کمی ترمز کشیدن بد نیست اما به نظر من لازم است که به جای سرخوردگی و درگیری داخلی در اردوگاه سبزها، کروبی و طیف رادیکالتر جنبش سبز با اعلام بیانیه های تکمیلی وحدت در اردوگاه سبز را حفظ کنند.

...ادامه مطلب

Friday, November 13, 2009

با تمام وجود از تکرار تجربه تلخ گذشته جلوگیری کنیم

همانطور که قبلا هم اشاره کردم، کودتاچیان به راهکارهای پوسیده و نخ نما شده ی خود در رابطه با جنبشهای اجتماعی و سیاسی مردم ایران روی آورده اند. پس از سرکوب خیابانی، دستگیری های گسترده، و استفاده از زندانیان در نقش گروگان، حال به مراحل آخر طرح خود نزدیک می شوند که نمایش آخرین حد تصور از کشتار، بی رحمی و بی قانونیست. این دستورالعمل به دلایل مختلف در چند ماه اولیه ی انقلاب 57 در مقابله با کردها و ترکمنها و سپس سازمانهای چپ انحام شد. آنجا با انگ تجزیه طلبی، محاربه و ضد دین بودن، با اعمال خشونتی خارج از تصور به قتل عام هموطنانمان پرداختند. با عدم بروز مخالفت جدی از سوی دیگر احزاب سیاسی و جامعه، دامنه این خشونتها گسترش یافت و با آغاز جنگِ تحمیلی و بدست آمدن بهانه لازم، به سایر احزاب، گروهها و اقشار کشیده شد که اوج آن را در اوایل دهه 60، قتل عام تابستان 67 و قتلهای زنجیره ای مشاهده کردیم.

با اعدام احسان فتاحیان و در صف قرار دادن شیرکوه معارفی و عده ای دیگر، به نظر می رسد کودتاچیان شیوه کثیف خود را آغاز کرده اند. باید بدانیم که اگر تمام قد جلوی این کشتاز نایستیم و واکنش شدید نشان ندهیم، ادامه خواهد یافت و پس از اقلیتها و فعالین شهرستانها، به زندانیان اوین و فعالین دیگر (حتی خارج از کشور) را در بر خواهد گرفت.

نباید بگذاریم که تجربه تلخ گذشته تکرار شود
...ادامه مطلب

Tuesday, November 10, 2009

احسان فتاحیان ما را دوباره ایرانی خواهد ساخت

شاید امشب آخرین شب زندگی احسان باشد. احسانی که توسط کودتاچیان با اتهامات واهی به گروگان گرفته شده تا در چنین روزی قربانی تهدید توخالی آنها باشد. خوشبختانه بر خلاف دفعات پیش، اینبار جنبشی در جهت دفاع از حق احسان فتاحیان شکل گرفته است. ولی بیانه و تهدید نرم در این مقطع موثر نیست و این کنش، واکنشی عظیمتر را می طلبد. اینکه حکومت ما را به خبر اعدام هموطنانمان عادت داده است، فاجعه ای است که باید به آن پایان داد. اینکه خود را از انسانیت و ایرانی بودن به عناوینی چون کرد، لر، آذری، بلوچ، کمونیست، مشروطه خواه، مجاهد و اصلاح طلب محدود کرده ایم جای تاسف دارد. آیا این کرد بودن احسان است که باعث شده که سایر گروههای سیاسی و فعالین احتماعی کمی با دیده اغماض و تساهل به این فاجعه ی در شرف وقوع بنگرند؟ چرا جامعه ی ما از خبر اعدام فعالینِ خارج از تهران دچار شوک نمی شود؟ دیگر بس است. باید این مرزها را بشکنیم و بدانیم که کرد بودن احسان او را از ما جدا نمی سازد. احسان یک ایرانیست و همین برای اینکه از خبر اعدام قریب الوقوعش لبریز از کینه ی کودتاچیان شویم کافیست.

تنها راهی که در حال حاضر به ذهن من می رسد، بالا بردن هزینه اعدام (و در قدمهای بعدی زندانی کردن) هموطنانمان است. اگر کودتاچیان باور کنند که با اعدام یک هموطن، ما گوسفندوار به تماشا نخواهیم نشست، جرات چنین کاری را نخواهند داشت. باید به آنها بفهمانیم که از این منظر، ما بین ندا، سهراب، احسان، ایرانیان به گروگان گرفته شده در زندانها هیچ فرقی قایل نیستیم و هر جا که بخواهند به هموطنی (مستقل از قومیت، عقیده و زبانش)، لطمه وارد سازند، جلویشان قد علم خواهیم کرد.

باید بتوانیم راهپیمایی های مشروط تدارک ببینیم. اگر در همان لحظه که خبر را می شنویم، اطلاع رسانی کنیم که اگر این اتفاق بیافتد به خیابان خواهیم ریخت، مزدوران ترسو هیچ وقت به خود جرات رویارویی با موج ایرانیان آزادیخواه را نخواند داد. از این بالاتر، باید به انجا برسیم که بتوانیم به محض شنیدن خبر حکم مشابه برای هر ایرانی، به خیابان بریزیم.

از ته دل می خوام که احسان فردا و فرداها را ببیند و ما بتوانیم پیش از آنکه خیلی دیر شود، عزیزانمان را از چنگال این اشغالگرانِ فرومایه نجات بدهیم.

پی نوشت1. هم اکنون این خبر را خواندم، باید از این حرکت حمایتی همه جانبه شود.
پی نوشت 2. در پاسخ به کامنت دوست عزیزم باید بگویم حق با شماست، من کمی احساساتی شدم ولی منظور اصلی من حرکتهای منسجم، سازمانیافته و از طرف مراجع رسمی تر بود. شاید زیاده خواهی باشد ولی من انتظار دارم احزاب و سازمانهای طرفدار جنبش سبز بیانیه رسمی بدهند. نباید مهم باشد که احسان کرد و عضو کومله است. اگر می خواهیم فردا ایرانی آزاد داشته باشیم و دچار مشکلاتی که 30 سال پیش بوجود آمد نشویم، باید همه فعالین به اولین اصول حقوق بشر پایبند باشند. باید اعتراف کنم که امشب حرکت بچه ها در بالاترین عالی است. امیدوارم که بتوانیم با گسترش خبر ترمزی برای این وحشیان ایجاد کنیم.
.
...ادامه مطلب

Saturday, October 24, 2009

خلاصه ای از دو طرح زوگزوانگ، مبارزه هوشمندانه در برابر کودتاچیان

در فراخوان طرح موج زوگزوانگ گفتیم که به دلیل خصوصیات ذاتی جنبش سبز، طرحی موفق خواهد شد که کودتاچیان علیرغم آگاهی کامل نسبت به حرکت تدارک دیده شده توسط ما، تنها کاری که می توانند انجام دهند، تغییر وضعیتشان از بدتر به بد است. این یعنی که ما باید حرکتهای خود را طوری طراحی کنیم که بدون توجه به حرکت حریف، برنده باشیم و تنها شانس حریف کاهش میزان صدمه به خود باشد. در ادامه دو طرح که دارای چنین خاصیتی بود را به تفصیل مطرح کردیم. در این پست خلاصه ای از دو طرح را مرور می کنم تا دوستانی که وقت کافی برای خواندن کل مطلب را ندارند با کلیات طرحها آشنا شده و ما را از نظرات خود مطلع سازند.

زوگزوانگِ یکم؛ طرحی نوین برای راهپیماییِ موثر
در این پست ابتدا به بررسی دو نوع راهپیمایی که تا کنون جنبش سبز تجربه کرده است یعنی مدلهای متمرکز و پراکنده، مزایا و مضرات هریک را بیان کردیم. در ادامه بر اساس اصول رفتاری در سطح کلان در جوامع انسانی، به ارائه یک روش جدید برای راهپیمایی پرداختیم که دارای مزایای هر دو مدل فوق می باشد و راههای سرکوب آن برای کودتاچیان بسیار هزینه بر خواهد
بود. به طور خلاصه طرح دارای پنج مرحله است. اول انتخاب فضای اصلی عملیات، دوم انتخاب فضای تمرکز، سوم تعیین زیر فضاهای مناسب در محدوده بین دو فضای قبل، چهارم فراخوانی که در آن مردم به انتخاب مناسبترین فضا برای حضور فراخوانده می شوند و در نهایت طرح دینامیک راهپیمایی در هر فضا.
سپس هفت ویژگی و نقطه قوت را برای طرح بر شمردیم که عدم توانایی کودتاچیان در پیش بینی نقطه اصلی تجمع (به دلیل پیروی طرح از نظریه اغتشاش)، وارد شدن استرس فراوان به نیروهای سرکوبگر، ایجاد امنیت روانی در شرکت کنندگان، بالا رفتن سطح آگاهی مردم در رابطه با راهپیمایی ها، موثر بودن تبلیغ، انتقال اتواتیک تجربیات به راهپیمایی های بعدی، و زمینگیر و پراکنده شدن نیروهای سرکوبگر از جمله آنها بود.
در نهایت یک طرح اولیه در مورد محدوده های پیشنهادی ارائه شد که می توانید آن را در اینجا ببینید که بر اساس نظرات شما به مرور جزیی و تکمیل خواهد شد

زوگزوانگِ دوم؛ اتحادِ فراگیر و تمرکز بر احمدی نژاد
در این طرح گفتیم که
یک حرکت بسیار منطقی در شرایط کنونی که طرف مقابل را به سمت بازیِ بازنده سوق می دهد، بازگشت مقطعی به خواسته های اولیه جنبش و همزمان تمرکز فشار بر ضعیفترین نقاط باندِ احمدی نژاد است. این کار ریزش را در اردوگاه حامیان احمدی نژاد افزایش خواهد داد. از سوی دیگر، با هر سنگر کوچک که از احمدی نژاد فتح شود، چون کودتاچیان سرنوشت خود با ارکان نظام گره زده اند، پایه ای از پایه های نظام سست خواهد شد. در آخرین قدم، حذف احمدی نژاد چه توسط مردم و چه با داروی نظافت، فروپاشی فساد را در بر خواهد داشت. در واقع با آگاه شدن مردم از عوامل اصلی مشکلات، ما نیازی به حمله مستقیم به اهداف بزرگتر نداریم، چون خودِ کودتاچیان آن اهداف را به ضعیفترین نقاط خود گره زده اند.

به صورت خلاصه، تاکتیکی که کودتاچیان را به حالت زوگزوانگ خواهد برد در دو محور قابل طرح است.
1- ماکزیمم کردن اتحاد در جنبش سبز و رویکردِ جذب حداکثری
1.1- اعلام حمایت و همبستگی با سایر جنبشهای اجتماعی ایران به خصوص جنبش اقوام
1.2- جذب حداکثر نیروهای بی طرف، میانه و حتی متعلق به اردوگاه مقابل.
1.3- تحریکِ جامعه بین المللی برای ایجاد فشار بر دولت کودتا مانند طرح کلیپِ اتحاد برای آزادی
1.4- افزایش تمرکز بر خواسته های اصلی جنبش مانند آزادی فوری زندانیان سیاسی، ابطال انتخابت، و محاکمه عوامل جنایات
2- افزایش ریزش در اردوگاه کودتاچیان با تمرکز فشار بر نقاط ضعف احمدی نژاد

با در نظر گرفتن دو محور فوق و عمل به آنها، کودتاچیان حتی با آگاهی کامل از نیت ما، راهی برای دفاع ندارند و تنها کاری که از آنهای ساخته است، تلاش برای کاهش میزان صدمه به خود است و این دقیقا حالتی است که در طرح زوگزوانگ مد نظر است

در پایان مجددا از شما خواهش می کنم که ما را از نظرات خود آگاه سازید و اگر این طرحها را مناسب تشخیص می دهید آنها را به هر شکل ممکن تبلیغ نمایید.

پی نوشت. با توجه به اینکه طرح راهپیمایی نیازمند تبلیغات وسیع و ایجاد جو گفتگو می باشد، و همچنین اینکه قرار شده است که در روز 13 آبان در مسیرهای اعلام شده از طرف حکومت راهپیمایی انجام شود، پیشنهاد می شود که طرح را برای روز 16 آذر در نظر بگیریم و از زمان باقیمانده برای ایجاد پیشنیازها بهره ببریم
...ادامه مطلب

Thursday, October 22, 2009

زوگزوانگِ دوم؛ اتحادِ فراگیر و تمرکز بر احمدی نژاد

در راستای طرح موج زوگزوانگ، دومین طرح را به اتحاد فراگیر و تمرکز بر نقاط ضعف کودتاچیان اختصاص می دهم. پس از دوم خرداد و پیروزی چشمگیر اصلاح طلبان، مردم ایران پس از مدتها طعم پیروزی واقعی را چشیدند و قدری احساس مالکیت بر سرنوشت خویش را تجربه کردند. با مرورِ آن روزها، شاید بتوان گفت که اگر اصلاح طلبان به جای تلاش برای فتح نهایی و درگیری با عناصر میانه روتری مانند هاشمی، با درایت و آینده نگری، ریشه اراذل و اوباشی مانند باند احمدی نژاد، مافیای سپاه و حلقه های پشتیبانِ آنها را می خشکاندند، امروز در این وضعیت دشوار قرار نمی گرفتیم.

این شتابزدگی در فتح بزرگترین سنگرها از طرف جناح سیاسیِ نزدیکتر به مردم که تازه به پیروزی دست یافته، همیشه در طول تاریخِ ایران منجر به بروز مشکلات عدیده ای شده است. از دولت دکتر مصدق که تصمیم به حذف زودهنگام شاه را در پیش گرفت تا اصلاح طلبان که پس از پیروزی دوم خرداد، محاکمه هاشمی و حذف کامل جناح رقیب را در اولویت قرار دادند. در تمامی این وقایع جنبش مردمی و مانورهای سیاسیونِ همراه مردم، به دلیل فراهم نبودن پیش نیازهای اصلی برای فتح بزرگ، به شکست منتهی شده است. در این موارد نا آگاهی توده مردم، کنار کشیدن اکثریت فعال جامعه از مبارزه (از اکثریت افتادن جناح مبارز)، باز کردن جبهه های مبارزاتیِ متعدد از طرف سیاسیون و متحد شدن کلیه جناحهای رقیب را می توان از دلایل اصلی شکست جنبشهای ذکر شده نام برد.

این روزها که جنبش سبز به نقاط حساس خود رسیده است، تکرار اشتباهات گذشته می تواند مجددا ما را به زندگی در یک دوره سیاه دیگر وادار سازد

به نظر من، یک اشتباه بزرگ از کودتاچیان این بود که آنها برای بقای خود، سرنوشت خود را به سرنوشت رهبر و نظام گره زدند. این کار گرچه به ضرر رهبر و نظام بود، اما در ظاهر بسیار به نفع باند احمدی نژاد تمام شد. منحرف شدن نوک پیکان اعتراضات مردمی از موضوع انتخابات به سمت کلیت نظام (که واکنش طبعی و قابل پیش بینی جامعه نسبت به جنایات انجام شده بود) باعث شد که عده زیادی از افراد مانند باهنر، لاریجانی، هاشمی و ... که شمشیر را برای احمدی نژاد از رو بسته بودند، مجددا به موضع بی طرف یا حتی مقابل مردم بر گردند. دلیل این حرکت هم بسیار واضح است: اگر کل نظام از بین برود، این افراد در ردیف اول مجکومین قرار خواهند داشت.

حال چه باید کرد؟
از طرفی نمی توان چشم بر جنایات وقیحانه کودتاچیان بست و از طرفی اتحاد در اردوگاه مقابل می تواند هزینه های جنبش را بالا ببرد. شاید یک راه حل موقت، تبدیل نقطه قوت کودتاچیان به نقطه ضعف آنها و ضربه به همان جا باشد. احمدی نژاد سرنوشت خود را به نظام گره زده تا بقای خود را تضمین کند و احتمالا این را برای خود یک نقطه قوت می داند. یک حرکت بسیار منطقی که طرف مقابل را به سمت بازیِ بازنده سوق می دهد، بازگشت به خواسته های اولیه جنبش و همزمان تمرکز فشار بر ضعیفترین نقاط باندِ احمدی نژاد است. این کار ریزش را در اردوگاه احمدی نژاد افزایش خواهد داد، چون دفاع از شخص او در حال حاضر عملا غیر ممکن است. از سوی دیگر، با هر سنگر کوچک که از احمدی نژاد فتح شود، چون کودتاچیان سرنوشت خود با ارکان نظام گره زده اند، پایه ای از پایه های نظام سست خواهد شد. در آخرین قدم، حذف احمدی نژاد چه توسط مردم و چه با داروی نظافت، فروپاشی نظام را در بر خواهد داشت.

به صورت خلاصه، تاکتیکی که کودتاچیان را به حالت زوگزوانگ خواهد برد در دو محور قابل طرح است.
1- محور اول ماکزیمم کردن اتحاد در جنبش سبز و رویکردِ جذب حداکثری است که می تواند شامل موارد زیر باشد:
1.1- اعلام حمایت و همبستگی با سایر جنبشهای احتماعی ایران به خصوص جنبش اقوام (طرحی مانند خودداری از تعریف جوکهایی که توهین به اقوام را در بر دارد، پرهیز از درگیری های بی مورد مانند آنچه به تازگی در رابطه با تیم فوتبالِ تراکتورسازی اتفاق افتاده و کودتاچیان هم به آن دامن می زنند، محلی سازی جنبش سبز با افزودن خواسته های محلی به لیست خواسته های اصلی جنبش در هر منطقه، تعیین خطوطِ اصلی جنبش سبز و استقبال از هر گروهی که حاضر به فعالیت در آن چهارچوب باشد می تواند از مثالهای عملی چنین رویکردی باشند)
1.2- جذب حداکثر نیروهای بی طرف، میانه و حتی متعلق به اردوگاه مقابل. مانند شعارهایی برای جذب بسیجیان و سپاهیان مانند "برادر بیسجی، ایران می خواد سبز باشی" (ایده اصلی در اینجا)، برگزاری جلسات بحث و گفتگو در دانشگاهها با حضور طرفداران کودتا، گاهی تقویت و تایید نیروهای داخل اردوگاه مقابل که زبان به انتقاد می گشایند، و پرهیز از شعارهای شبهه برانگیز یا اختلاف افکن. در مورد آخر مطلبی را در یکی از کامنتهای بالاترین دیدم که فکر می کنم کل منظور را می رساند:
"به محتوای شعارها بپردازیم نه شکل بیان آن. مردم شعار ندارند، مردم خواسته دارند"
1.3- تحریکِ جامعه بین المللی برای ایجاد فشار بر دولت کودتا مانند طرح کلیپِ اتحاد برای آزادی
1.4- افزایش تمرکز بر خواسته های اصلی جنبش مانند آزادی فوری زندانیان سیاسی، ابطال انتخابت، و محاکمه عوامل جنایات

2- محور دوم افزایش ریزش در اردوگاه کودتاچیان با تمرکز فشار بر نقاط ضعف احمدی نژاد است. در واقع آنقدر باید به صورت متمرکز بر احمدی نژاد و اطرافیانش فشار آورد تا او را وادار به رفتارهای عصبی و بدونِ ارزیابی کرد. تا جایی که تحمل او برای مجموعه کودتا هزینه بر و عملا غیرممکن شود. تمرکز بر نقاطِ شکننده ای مانند رذایل شخصیِ او مانند دروغگویی و بی برنامگی، اطرافیانِ مجرمش مانند کردان، رحیمی، مشاعی، بهبهانی، دانشجو، فساد مالی و اخلاقی در پشتیبانانش، و در نهایت شکستهای فاحش در عرصه سیاست خارجی و اقتصاد می تواند در زمان کوتاه کابینه را به سقوط بکشاند. باز هم تاکید می کنم،

ما نیازی به حمله مستقیم به اهداف بزرگتر نداریم چون خودِ کودتاچیان آن اهداف را به ضعیفترین نقاط خود گره زده اند

با در نظر گرفتن دو محور فوق و عمل به آنها، کودتاچیان حتی با آگاهی کامل از نیت ما، راهی برای دفاع ندارند و تنها کاری که از آنهای ساخته است، تلاش برای کاهش میزان صدمه به خود است و این دقیقا حالتی است که در طرح زوگزوانگ مد نظر است
...ادامه مطلب

Friday, October 16, 2009

زوگزوانگِ یکم؛ طرحی نوین برای راهپیماییِ موثر

در راستای فراخوان موج زوگزوانگ، اولین طرح را به برنامه ریزی راهپیمایی های موثر اختصاص می دهم. سیزدهم آبان نزدیک می شود و همه می دانیم که باید حداکثر استفاده را از این فرصت طلایی ببریم. در سطح اجتماع و اینترنت تلاشهای زیادی برای دعوت مردم به شرکت در این راهپیمایی انجام شده و می شود که در جای خود لایق تقدیر و تشکر است. ولی به نظر من یک نکته اصلی معمولا مورد کم توجهی قرار می گیرد.

با بررسی موارد متعددی از راهپیمایی هایی که توسط طرفداران جنبش سبز تدارک دیده شد و در نظر گرفتن میزان موفقیت هریک، مسیرهای راهپیمایی و نقاط تجمع را می توان یکی از مهمترین عوامل بالا بردنِ احتمالِ موفقیتِ یک راهپیمایی در نظر گرفت. در این پست با توجه به برخی اصول جامعه شناسی و تئوری های بررسیِ رفتاریِ گروههای انسانی، روشی را برای حضور در راهپیمایی ارائه خواهم کرد که حداقل تا کنون مورد استفاده ی جنبش قرار نگرفته است.

تا کنون جنبش سبز دو نوع راهپیمایی را تجربه کرده است: متمرکز و پراکنده. در نوع متمرکز، معمولا یک نقطه تمرکز (مثلا میدان انقلاب در تهران) معرفی شده و سپس مسیرهایی از نقاط مختلف شهر به سمت آن در نظر گرفته می شود. اینچنین راهپیمایی اگر به هدف خود که تجمع طرفداران در یک نقطه است، برسد بازتاب بسیار وسیعی خواهد داشت. حضور میلیونی طرفداران در کنار هم، علاوه بر ایجاد موج رسانه ای و تقویت روحیه طرفداران، باعث ریزش وسیع در اردوگاه کودتاچیان خواهد شد. به همین دلیل پس از چند مورد عدمِ کنترلِ چنین تجمعاتی، کودتاچیان با ترفندهای مختلف از جمله ایجاد جنگ روانی پیش از راهپیمایی، تجمیع نیروهای سرکوبگر در محل هدف و نمایش پراکنده ولی رعب انگیز نیروهای سرکوبگر در مسیرهای اعلام شده، به کنترل راهپیمایی و جلوگیری از تجمع میلیونی دست زدند و در این امر بعضا موفق هم بودند.

به همین دلیل جنبش سبز به تظاهرات پراکنده روی آورد. به این معنی که گروههای طرفداران به صورت محلی دست به حرکاتی اعتراضی می زنند. امتیاز این روش علاوه بر آشنایی افراد به محل، این است که کنترل چنین حرکاتِ وسیعی از عهده نیروهای محدود سرکوبگر خارج است به همین دلیل هر بار که تظاهرات پراکنده شکل گرفته، عملا شهر برای چندین ساعت از کنترل کودتاچیان خارج شده است. اما این روش مضراتی هم دارد. اولا به دلیل محلی بودن، ترس از شناسایی شدن باعثِ عدم حضور برخی افرادِ محافظه کارتر می شود. دوم اینکه به دلیل پراکندگی و عدم استفاده ی جنبش از یک پروتکل هماهنگ سازی، تظاهرات تاثیر لحظه ای خواهد داشت. در بهترین حالت و پیوستن همه اهل محل، مشابه اتفاقی که معمولا در چهارشنبه سوری ها می افتد، اینگونه حرکات کنترل یک محله را برای ساعاتی محدود در دست خواهد گرفت.

پیش از پرداختن به طرح پیشنهادی یک مثال در رابطه با رفتارهای اجتماعی در سطح کلان را مطرح می کنم. فرض کنید سه راه بین شهر و مرکز تفرحی نزدیک آن وجود دارد که تقریبا از لحاظ مسافت و کیفیت جاده مشابه هستند. در آخر هفته، مردم زیادی از یک شهر به مکان تفریحی می روند. مجموع ظرفیت سه جاده متناسب با کل جمعیتِ شهر طراحی شده است. ایا می توانید ترافیک اخر هفته را پیش بینی کنید؟ در نگاه اول ممکن است جواب بدهید که به دلیل نزدیکی کیفیت جاده ها و همچنین به دلیل اختلاف سلیقه های وسیعی که در سطح جامعه است، ترافیک هر سه جاده نزدیک به هم خواهد بود. این نظر بسیار منطقی است ولی در واقعیت در اغلب موارد اتفاق دیگری می افتد. معمولا یک راه بسیار شلوغ و دو راه دیگر ترافیک خیلی سبکی خواهند داشت. هرچه ویژگیهای راهها به همدیگر نزدیکتر باشد، پیش بینی اینکه کدام راه به صورت همزمان توسط جمعیت انتخاب خواهد شد سخت تر و در بسیاری از موارد عملا غیر ممکن خواهد بود. توضیح و تفسیر این پدیده در این نوشته نمی گنجد ولی به صورت خلاصه، با وجود اختلافات سلیقه ای بسیار زیاد، یک جامعه در هنگام انتخابِ یک رفتار، از یک مدل واحد پیروی می کند که منجر به ایجاد موجهای هماهنگ در رفتارِ اجتماعی می شود. می پرسید که این چه ربطی به جنبش سبز و راهپیمایی دارد؟ در ادامه می فهمید.

طرحِ پیشنهادیِ ما از تلفیق دو تجربه پیشین و در نظر گرفتن برخی اصول رفتاری جامعه (از جمله اصل فوق الذکر) بدست می آید:

1- در قدم اول، محدوده ای نسبتا متمرکز ولی نه نقطه ای (مثلا محدوده داخلی طرح ترافیک یا طرح زوج و فرد در تهران) در نظر گرفته می شود. این فضا را "فضای اصلی عملیات" می نامیم.

2- در داخل این محدوده یک محدوده اصلیِ تمرکز را تعیین می کنیم (که بعدتر در مورد نقش آن صحبت خواهم کرد) که آن را "فضای تمرکز" می نامیم (مثلا فضایی به شعاع دو کلیومتر اطراف چهاراه ولیعصر). تا اینجا از کلِ فضای شهر، یک فضای اصلی عملیات که محدوده کلیه حرکات است و یک فضای کوچکتر داخل آن، انتخاب شده اند.

3- در فضای بین دو محدوده (فضایی که مانند یک تیوب است)، تعدادی زیر فضای کوچکتر را مشخص می کنیم. تعداد این زیر فضاها را بنا به مساحت فضای اصلی باید تعیین کرد ولی به صورت کلی نباید تعداد خیلی زیاد یا خیلی کم باشد. به عنوان نمونه برای محدوده داخلی طرح ترافیک تهران، ده زیر فضا می تواند عدد مناسبی باشد. باید توجه کرد که این زیر فضاها باید طوری انتخاب شوند که اولا انتقال سریع نیروی سرکوبگر بین آنها مشکل باشد و ثانیا با داشتن نقاط اتصال متعدد به دیگر فضاها، امکان پیوستن جمعیتهای حاضر در زیر فضاها به یکدیگر تسهیل شود.

4- سپس نوبت به فراخوان می رسد. از طرفداران می خواهیم با بررسی هر یک از این زیر فضاها، بر اساس اولویتهای خود و یا مشورت با دیگران یکی از آنها را انتخاب کنند و یک نقطه (یا نقاط جایگزین) را برای حضور در این زیر فضا در نظر بگیرند (مثلا یک میدان یا چهارراه در داخل آن زیر فضا). به عنوان مثال آشنایی به محل، نزدیکی به محل کار یا منزل اقوام، سهولت دسترسی، عدم ترس از شناسایی توسط محلی ها، سخت بودن کنترل و سرکوب برای کودتاچیان و ... از ویژگیهایی است که می تواند یک زیر فضا را برای یک فرد موجه تر جلوه دهد. در این مرحله بحث با دیگران و تشویق آنها به حضور در زیر فضای انتخابی علاوه بر تبادل اطلاعات و نظرات، به تبلیغ هر چه بیشتر برای حضور آگاهانه مردم کمک خواهد کرد.

5- در آخرین مرحله، طرح دینامیک راهپیمایی عرضه خواهد شد. دانشجویان و طرفداران رادیکالتر جنبش (با انتخاب خود) در فضای مرکزی موضع می گیرند و طرفداران دیگر خود را به زیرفضای مطلوب خود می رسانند. طرفداران موضع گرفته در فضای تمرکز بر اساس شرایط و آرایش سرکوبگران سعی به گسترده سازی راهپیمایی به سمت مرز فضای عملیات و تمرکز می کنند و طرفدارانی که در لایه دوم موضع گرفته اند به سمت لایه تمرکز حرکت خواهند کرد.

بر اساس اصول رفتارهای جمعی، تعدادی از زیر فضاها بسیار پر جمعیت و بقیه کم جمعیت خواهند بود. مهمترین امتیاز این طرح اینست که کودتاچیان (و هیچ کس دیگر) نمی توانند از پیش محل تجمع اصلی و نسبت جمعیتی هر زیر فضا را پیش بینی کنند. در واقع نقطه (یا نقاط) اجماع اصلی به دلیل پیروی از نظریه اغتشاش تا آخرین لحظه حتی برای خود مردم هم نامشخص است و در آخرین لحظات (که برای اعزام و جابجایی نیروی سرکوبگر دیر شده است) این نقاط مشخص خواهند شد. در صورت تداوم این طرح در تظاهرات متعدد و با تجربه شدن مردم، می توان اهدافی را برای هر زیر فضا در نظر گرفت و حرکت را از یک راهپیماییِ ساده خارج کرد.

به صورت خلاصه این طرح دارای امتیازات زیر می باشد:

1- پیش بینی نقاط تمرکز تقریبا غیر ممکن است در نتیجه نیروهای سرکوبگر باید در محدوده وسیعی پخش شوند و این امر باعث کاهش شدید نیروهای مستقر در هر فضا خواهد شد که از احتمال دست زدنشان به سرکوب شدید و خونین خواهد کاست.

2- تا شروع تظاهرات استرس زیادی بر نیروهای سرکوبگر وجود دارد و طراحی استقرار آنها، طوری که هیچگاه در محاصره مردم قرار نگیرند، کار بسیار دشواری خواهد بود.

3- ارزیابی مکان به افراد واگذار شده است در نتیجه هر فرد در صورت احراز شرایطی که برای خودش مهم است، مکان مورد نظرش را انتخاب می کند. این موضوع امنیت روانی بیشتری را در افراد ایجاد خواهد کرد.

4- برای یافتن مکان مناسب بحثهایی در می گیرد که به خودیِ خود یک روش موثر برای تبلیغ و بالا بردن سطح آگاهی مردم برای شرکت در راهپیمایی می باشد. مرور تظاهرات قبلی و حتی وقایع پیشتر مانند کوی دانشگاه یا انقلاب 57 به پویا شدن و فعال فکر کردن مردم کمک خواهد کرد.

5- هر فرد برای بالا بردن امنیت فردی خود نیاز به حضور افراد بیشتری در مکان مورد نظر خودش دارد. در نتیجه سعی در متقاعد کردن دیگران و به همراه بردن افراد دیگر خواهد کرد.

6- تجربه باقیمانده از یک تظاهرات به تظاهرات بعدی انتقال خواهد یافت و افراد در موارد بعدی، تجربیات قبلی را به کار خواهند گرفت. این امر به مرور به بالا رفتن کیفیت حضور طرفداران کمک خواهد کرد. در واقع به دلیل درگیر شدن افراد در تصمیم گیری، هر فرد سعی در ارزیابی تصمیم خود (و دیگران) برای بهبود آن در آینده خواهد کرد.

7- با وجود فردی بودن تصمیمات و اختلاف سلایق در سطح اجتماع، با احتمال خیلی زیاد شاهد حضور متمرکز و بسیار گسترده مردم در تعداد کمی مکانها (مثلا دو زیر فضا از ده زیر فضا) خواهیم بود. حضور حداقلی طرفداران در دیگر نقاط، زمینگیر شدن نیروهای سرکوبگر در آن فضاها را تضمین می کند.

به همفکری و نظر شما برای تکمیل طرح، انتخاب زیر فضاها و استراتژی و اهداف محلی در هر زیر فضا نیازمندم.

هر ایرانی، یک سرباز، هر ایرانی یک فرمانده


پی نوشت 1. استفاده و پخش مطلب فوق به هر صورتِ ممکن آزاد است
پی نوشت 2. یک طرح اولیه در مورد محدوده های پیشنهادی را می توانید در اینجا ببینید (بر اساس نظرات شما به مرور جزیی و تکمیل خواهد شد)
ر

...ادامه مطلب

Thursday, October 15, 2009

موج زوگزوانگ؛ وادار سازی کودتاچیان به انتخاب بین بد و بدتر

زوگزوانگ يک کلمه آلمانى است با کاربردهای زیاد در شطرنج و تئوری بازی ها که در اصطلاح می توان آن را به معنى «حرکت اکراهی یا اجباری» ترجمه کرد. در یک بازی، زوگزوانگ به لحظه ای گفته می شود که حرکت به یک بازيکن مى رسد و او هر حرکتى بکند به ضررش تمام خواهد شد و تنها کاری که از او بر می آید طراحی حرکتی برای کاهش میزان ضرر است.

در رابطه با جنبش سبز بیان یک نکته را بسیار ضروری می دانم. جنبش سبز رسانه محرمانه ندارد و قدرت خود را از حضور حداکثری طرفدارانش بدست می آورد. به همین دلیل برای آگاه سازی حداکثر تعداد طرفداران در رابطه با یک حرکت، باید از مدتها قبل به تبلیغ دست زد و به این ترتیب به قول معروف دست را برای کودتاچیان کاملا باز کرد. در چنین حالتی حرکتی موفق خواهد شد که کودتاچیان علیرغم آگاهی کامل نسبت به حرکت تدارک دیده شده توسط ما، تنها کاری که می توانند انجام دهند، تغییر وضعیتشان از بدتر به بد است. این یعنی که ما باید حرکتهای خود را طوری طراحی کنیم که بدون توجه به حرکت حریف، برنده باشیم و تنها شانس حریف کاهش میزان صدمه به خود باشد.

از تمامی دوستان وبلاگ نویس دعوت می کنم که تا سیزدهم آبان (و بعد از آن) در رابطه با ایده هایی که حالت زوگزوانگ را ایجاد خواهد کرد بنویسند و لینک خود را به صورت کامنت در زیر این مطلب قرار دهند تا به یک مجموعه ایده قوی و غیر قابل جلوگیری دست پیدا کنیم

*Zugzwang

پی نوشت.

زوگزوانگِ دوم؛ اتحادِ فراگیر و تمرکز بر احمدی نژاد

زوگزوانگِ یکم؛ طرحی نوین برای راهپیماییِ موثر

...ادامه مطلب

Sunday, October 11, 2009

ویدیوی رقص عربی هیفا وهبی و جنبش سبز ایران

اولا باید بگویم که چون این وبلاگ برای تبلیغ خود به دروغ متوسل نخواهد شد، ویدیوی وعده داده شده در انتهای این مطلب موجود است. ولی ارتباط خانم هیفا با جنبش سبز چیست؟

دوست عزیزی (که در نشر مطالب این وبلاگ بسیار زحممت کشیده اند) در وبلاگ خود مطلب مهمی در رابطه با شروع یک نهضت فرهنگ سازی از وبلاگهای فارسی را بیان کردند که به این پست بی ارتباط نیست.
همانطور که می دانید تیمِ مرتبط با این وبلاگ در راستای کمرنگ شدن اخبار جنبش در رسانه های خارج از کشور (بر اثر موضوع هسته ای)، دست به تهیه یک مجموعه موزیک ویدیو (ترجمه شده به هشت زبان) با عنوان اتحاد برای آزادی نموده اند (فراخوان و لینک ویدیوها را در اینجا می توانید ملاحظه کنید). هدف اصلی، ایجاد یک موج فراگیر برای زنده ساختن وقایع انتخابات ایران و جنبش آزادیخواهی مردم ایران است و هدف ظاهری، شکستن رکورد بازدید در سایت یوتیوب. با اعلام فراخوان و ارسال گسترده لینکها در روز 7 اکتبر، یک دوست ناشناس ترجمه عربی متن ویدیو را برای ما ارسال کرد و ما توانستیم نسخه عربی موزیک ویدیو را روز شنبه در یوتیوب قرار دهیم.
در جمع دوستان در رابطه با تیتر پستی برای اعلام لینک ویدیوی جدید بحثی در گرفته بود. استقبال از لینکهای قبلی در سایت بالاترین و سایر سایتهای ایرانی بسیار کمتر از حد انتظار بود. همه ی ما حسابی سرخورده شده بودیم و بحثها معمولا به نقاط منفی کشیده می شد. یکی از دوستان برای تغییر جو جمع، به شوخی گفت: "عنوان مطلب را ویدیوی رقص عربی هیفا وهبی بگذاریم، شرط می بندم رکورد بازدید را بشکنیم".
در نهایت لینک را با عنوانی دیگر پست کردیم ولی با خواندن مطلبی از وبلاگ حرف حساب که ذکر شد، به این فکر افتادم که چرا باید یک فرد تحصیلکرده و روشنفکر، برای تبلیغ طرحی که برای آن بسیار زحمت کشده و هزینه داده است و از طرفی مفید بودن آن طرح را اظهر من الشمس می داند، دست به دامان هیفا وهبی شود؟

به جواب این سوال در پستی مفصل خواهم پرداخت و در ادامه برای دوستانی که با دیدن اسم خانم وهبی به این وبلاگ آمده اند، لینکِ یکی از اولین ویدیوهای ایشان را می گذاریم.


...ادامه مطلب

Saturday, October 10, 2009

نسخه عربی موزیک ویدیوی اتحاد برای آزادی و آمار بازدید تا کنون

به کمک یک دوست ناشناس که ترجمه عربی متن موزیک ویدیوی اتحاد برای آزادی را برای ما ارسال کرده بود، نسخه عربی این موزیک ویدیو هم تهیه و در یوتیوب قرار گرفت. نسخه عربی را می توانید از آدرس زیر مشاهده کنید.

برای اطلاع دوستانی که این طرح را پیگیری می کنند تا لحظه ارسال این مطلب مجوعه ویدیوها 2628 بازدید کننده داشته است که بیشترین سهم را نسخه انگلیسی با 1128 بازدید به خود اختصاص داده است. نرخ رشد بازدیدها حدود 15% در روز است که هنوز آمار قابل توجهی نیست و به تلاش بیشتر ما نیاز دارد.

برای دوستانی که برای اولین بار با این موضوع روبرو می شوند باید بگویم که با بررسی نظرات تعداد نسبتا زیادی بیننده خارجی به این نتیجه رسیدیم که این موزیک ویدیو قابلیت بالایی برای انتشار وسیع و رسانه ای شدن دارد. در حال حاضر که دولت کودتا با پیش کشیدن مذاکرات هسته ای سعی در کمرنگ کردن اخبار مربوط به جنبش آزادیخواهی مرد م ایران دارد، بر ما لازم است که با راهکارهای مختلف، موجهای خبری وسیعی را در سطح رسانه های جهان طراحی و پیاده سازی کنیم. به این منظور مجموعه موزیک ویدیوی تاثیر گذار "اتحاد برای آزادی" را فعلا به هشت زبان ترجمه سلیس کردیم و در سایت یوتیوب قرار دادیم. فراخوان طرح را در ادامه این پست مشاهده خواهید کرد.

با هدف شکستن رکورد بازدید در یوتیوب، متن زیر را به هر طریق که می توانید برای همه دوستان خود ارسال کنید. توجه داشته باشید که با حضور یک یا چند ویدیوی مرتبط با جنبش در لیست ویدیوهای پر بیننده ی سایت یوتیوب علاوه بر تازه شدن خبر مبارزات آزادیخواهی، امکان تهیه گزارشهای رسانه ای مرتبط با اوضاع ایران به بهانه این ویدیوها بسیار افزایش خواهد یافت. لطفا با رعایت نکات پیشنهادی زیر، امکانِ دیده شدن ویدیوها را بیشتر کنید.
1. متن فراخوان را در وبلاگ خود قرار دهید
2. در سایتهای بالاترین، فیس بوک، دیگ، ... مطلب را لینک کنید و اگر قبلا لینک شده بود، به آن امتیاز دهید
3. حداقل به 10 نفر از دوستان خود، به خصوص خارجیها، متن را ارسال و از دیده شدن ویدیوها توسط آنها اطمینان حاصل کنید
4. برای کم شدن احتمال دیده نشدن پیامتان، اطلاع رسانی گسترده را تا 16 آذر ماه (اوایل ماه دسامبر)، حداقل 3 مرتبه انجام دهید
4. برای بالا رفتن اولیه تعداد بازدیدها، از آی.پی های مختلف ویدیوها را بازدید کنید
5. به صورت تصادفی ویدیوهای ترجمه شده به زبانهای دیگر را هم بازدید کنید
6. ساعت و روز مناسبی را برای ارسال پیام انتخاب کنید
7. هر فرد که امکان ارسالِ پیام به او وجود دارد می تواند به گسترش پیام کمک کند، کسی را از قلم نیاندازید
8. ارسال پیام به افراد یا رسانه های معروف بسیار مهم است
9. ارسال پیام به صورت کامنت در وبلاگها می تواند یک راه برای بیشتر دیده شدن پیام باشد
10. با مشورت با دوستان خارج از کشور و بررسی نرخ رشد بازدید در سایت بوتیوب، تاریخ 7 اکتبر را برای شروع انفجاری این حرکت انتخاب کردیم
11. خسته و نا امید نشوید، ما قدرت رسانه ای خود را بار دیگر اثبات خواهیم کرد.

فقط کافیست بار دیگر متحد شویم
هر ایرانی یک رسانه

پی نوشت 1. ممکن است نسبت به این کلیپ نقدهایی داشته باشید. لطفا ما را از نظرات خود آگاه سازید.
پی نوشت 2. داستان نحوه ساخته شدن این کلیپ و دستگیر شدن یکی از دوستان ما در این رابطه را از اینجا بخوانید.
پی نوشت 3. دوستان عزیز، مجموعه کلیپهای اتحاد برای آزادی هیچ گونه کپی رایتی ندارد. لطفا آنها را در هر جا و با هر نامی که خواستید استفاده کنید و برای هر کسی که فکر می کنید می تواند موثر باشد ارسال کنید. ما به سختی به اینترنت آزاد و پر سرعت دسترسی داریم. منتظر ما یا دیگران نباشید. اگر حس می کنید که این ویدیو می تواند ذره ای جو رسانه ای را به سمت جنبش سبز حرکت دهد، از تبلیغ آن به هر نحوی که صلاح می دانید دریغ نکنید.
پی نوشت 4. با تشکر فراوان از دوستِ ناشناسی که ترجمه را برای ما ارسال کرد. ای کاش می توانستم بگویم که چقدر به ما انرژی مثبت دادید.

متن کامل موزیک ویدیو به زبانهای مختلف را می توانید اینجا بخوانید. به ترجمه چینی و پرتغالی نیاز داریم

United for freedom!
Target: 150 million views on youtube, a new record!
(Please , distribute the message)

United for Freedom (English version) : http://www.youtube.com/watch?v=A7XJ4D7nPAw

Unidos por la Libertad (Versión en español) : http://www.youtube.com/watch?v=rF4lOdriaeY

United für die Freiheit (Deutsch Version) : http://www.youtube.com/watch?v=BIFGGwNtu7A

Unis pour la Liberté (Version française) : http://www.youtube.com/watch?v=J0eAZ61iNug

Uniti per la Liberà (Versione italiano) : http://www.youtube.com/watch?v=TMzddS8Fwrk

Соединенные на свободу (Русская версия) : http://www.youtube.com/watch?v=qrdxELO8ZQk

نسخه العربیه) متحدون من اجل الحریه ) : http://www.youtube.com/watch?v=8__OqM7RPGg

نسخه فارسی) اتحاد برای آزادی) : http://www.youtube.com/watch?v=wTmkFdzuRuw
...ادامه مطلب

Tuesday, October 6, 2009

به یاری شما برای هرچه قویتر شدن این انفجار نیازمندیم

لینک مرتبط با ویدیوی اتحاد برای آزادی در سایت بالاترین (در اینجا) با حدود 90 امتیاز به زباله دان لینکها فرستاده شد. اگر فکر می کنید ما برای ساخت این ویدیو کم هزینه کرده ایم یا فکر می کنید آنقدر بیکار بوده ایم که یک آهنگ نخ نما را با تعدادی عکس و فیلم فقط برای تفریح سرهم کرده ایم لطفا این مطلب "گزارش یک تلاش؛ درسهایی که گرفتیم و برنامه ریزی مجدد برای موفقیت نهایی" را بخوانید.
هر روز صدها نفر و به خصوص ایرانیان خارج از کشور فریاد می زنند که چرا کسی کاری نمی کند؟ ولی وقتی طرحی داده می شود و از آن مهمتر به سختی اجرا می شود، کمتر کسی حاضر به حمایت است.

دوستان عزیز، مجموعه کلیپهای اتحاد برای آزادی هیچ گونه کپی رایتی ندارد. لطفا آنها را در هر جا و با هر نامی که خواستید استفاده کنید و برای هر کسی که فکر می کنید می تواند موثر باشد ارسال کنید. ما به سختی به اینترنت آزاد و پر سرعت دسترسی داریم. منتظر ما یا دیگران نباشید. اگر حس می کنید که این ویدیو می تواند ذره ای جو رسانه ای را به سمت جنبش سبز حرکت دهد، از تبلیغ آن به هر نحوی که صلاح می دانید دریغ نکنید.

با عرض پوزش بابت لحن تند و احساسی و بیش از حد متوقع بودن ما ولی امیدوارم احساس ما را درک کنید.

پی نوشت. دوستان ما در خارج از کشور روز هفتم اکتبر را برای ارسال انفجاری ویدیوها پیشنهاد داده اند. با قرار دادن متن فراخوان در وبلاگ خود و همزمان ارسال آن با ایمیل به هرچه قویتر شدن این انفجار کمک کنید
...ادامه مطلب

Sunday, October 4, 2009

پاتکی موثر به تلاش کودتاچیان برای کمرنگ ساختن اخبار جنبش در رسانه ها

موزیک ویدیوی تاثیر گذار "اتحاد برای آزادی" که فعلا به هشت زبان ترجمه سلیس شده است را مشاهده کنید و ما را در پخش گسترده آن یاری رسانید. با بررسی نظرات تعداد نسبتا زیادی بیننده خارجی به این نتیجه رسیدیم که این موزیک ویدیو قابلیت بالایی برای انتشار وسیع و رسانه ای شدن دارد. در حال حاضر که دولت کودتا با پیش کشیدن مذاکرات هسته ای سعی در کمرنگ کردن اخبار مربوط به جنبش آزادیخواهی مرد م ایران دارد، بر ما لازم است که با راهکارهای مختلف، موجهای خبری وسیعی را در سطح رسانه های جهان طراحی و پیاده سازی کنیم.
با هدف شکستن رکورد بازدید در یوتیوب، متن زیر را به هر طریق که می توانید برای همه دوستان خود ارسال کنید. توجه داشته باشید که با حضور یک یا چند ویدیوی مرتبط با جنبش در لیست ویدیوهای پر بیننده ی سایت یوتیوب علاوه بر تازه شدن خبر مبارزات آزادیخواهی، امکان تهیه گزارشهای رسانه ای مرتبط با اوضاع ایران به بهانه این ویدیوها بسیار افزایش خواهد یافت. لطفا با رعایت نکات پیشنهادی زیر، امکانِ دیده شدن ویدیوها را بیشتر کنید.
1. متن فراخوان را در وبلاگ خود قرار دهید
2. در سایتهای بالاترین، فیس بوک، دیگ، ... مطلب را لینک کنید و اگر قبلا لینک شده بود، به آن امتیاز دهید
3. حداقل به 10 نفر از دوستان خود، به خصوص خارجیها، متن را ارسال و از دیده شدن ویدیوها توسط آنها اطمینان حاصل کنید
4. برای کم شدن احتمال دیده نشدن پیامتان، اطلاع رسانی گسترده را تا 16 آذر ماه (اوایل ماه دسامبر)، حداقل 3 مرتبه انجام دهید
4. برای بالا رفتن اولیه تعداد بازدیدها، از آی.پی های مختلف ویدیوها را بازدید کنید
5. به صورت تصادفی ویدیوهای ترجمه شده به زبانهای دیگر را هم بازدید کنید
6. ساعت و روز مناسبی را برای ارسال پیام انتخاب کنید
7. هر فرد که امکان ارسالِ پیام به او وجود دارد می تواند به گسترش پیام کمک کند، کسی را از قلم نیاندازید
8. ارسال پیام به افراد یا رسانه های معروف بسیار مهم است
9. ارسال پیام به صورت کامنت در وبلاگها می تواند یک راه برای بیشتر دیده شدن پیام باشد
10. با مشورت با دوستان خارج از کشور و بررسی نرخ رشد بازدید در سایت بوتیوب، تاریخ 7 اکتبر را برای شروع انفجاری این حرکت انتخاب کردیم
11. خسته و نا امید نشوید، ما قدرت رسانه ای خود را بار دیگر اثبات خواهیم کرد.

فقط کافیست بار دیگر متحد شویم
هر ایرانی یک رسانه

پی نوشت 1. ممکن است نسبت به این کلیپ نقدهایی داشته باشید. لطفا ما را از نظرات خود آگاه سازید.
پی نوشت 2. داستان نحوه ساخته شدن این کلیپ و دستگیر شدن یکی از دوستان ما در این رابطه را از اینجا بخوانید.

متن کامل موزیک ویدیو به زبانهای مختلف را می توانید اینجا بخوانید. به ترجمه عربی، چینی و پرتغالی نیاز داریم

United for freedom!
Target: 150 million views on youtube, a new record!
(Please , distribute the message)

United for Freedom (English version) : http://www.youtube.com/watch?v=A7XJ4D7nPAw

Unidos por la Libertad (Versión en español) : http://www.youtube.com/watch?v=rF4lOdriaeY

United für die Freiheit (Deutsch Version) : http://www.youtube.com/watch?v=BIFGGwNtu7A

Unis pour la Liberté (Version française) : http://www.youtube.com/watch?v=J0eAZ61iNug

Uniti per la Liberà (Versione italiano) : http://www.youtube.com/watch?v=TMzddS8Fwrk

Соединенные на свободу (Русская версия) : http://www.youtube.com/watch?v=qrdxELO8ZQk

نسخه العربیه) متحدون من اجل الحریه ) : http://www.youtube.com/watch?v=8__OqM7RPGg

نسخه فارسی) اتحاد برای آزادی) : http://www.youtube.com/watch?v=wTmkFdzuRuw ...ادامه مطلب

Thursday, October 1, 2009

جنبش دانشجویی؛ شاه کلید اتصال جنبشهای اجتماعی ایران

همانطور که پیشتر اشاره شد، جنبش آزادیخواهی مردم با وجود گستردگی فراوان، هنوز به فراگیریِ کاملی که لازمه رسیدن به اهداف اصلی این جنبش است، نرسیده است. ولی چرا؟

به طور کلی جنبشهای زنده در سطح اجتماع را می توان در پنج گروه اصلی زیر دسته بندی کرد:
جنبش آزادیخواهی، جنبش عدالتخواهی، جنبش زنان، جنبشهای قومی و جنبش دانشجویی.

جنبش آزادیخواهی مردم ایران (معروف به جنبش سبز) که بعد از کودتای 22 خرداد اوج گرفت، آزادی بیان (و البته آزادی بعد از بیان) و احقاق حق حاکمیت مردم را به عنوان اصلی ترین اهداف خود در نظر گرفته است. بر اساس حوادث سه ماه گذشته، می توان گفت که فراگیری این جنبش در سطح کشور با سطح آگاهی مردم نسبت مستقیم دارد. به این معنی که فراگیری جنبش در قشر روشنفکر و طبقه متوسط تقریبا کامل بوده است ولی در رابطه با اقشار محروم یا نا آگاه، با توجه به این نکته که اهداف اصلی این جنبش در راستای اولویتهای این اقشار نیست، باید گفت که جنبش از حضور فعال آنها محروم مانده است. جنبش عدالتخواهی که معلمان و کارگران از اعضای اصلی آن هستند حول محور مشکلات اقتصادی و قوانین کار شکل گرفته است و الویت اول آنها آزادی بیان نیست. باید توجه داشت که راه اعتصابات گسترده و موثر از این جنبش می گذرد. جنبش زنان که نفوذ آن بیشتر در قشر روشنفکر و زنان طبقه متوسط بوده است بر رفع تبعیض جنسی و بازنگری قوانینی که در آنها حقوق زنان در نظر گرفته نشده است تاکید دارد. جنبشهای قومی نیز از دیرباز و عموما در استانهای آذربایجان، کردستان، خوزستان و سیستان و بلوچستان فعال بوده و هدف اصلی آنها (خارج از محدوده کروهکهای جدایی طلب) حول محور فدرالیسم و رفع تبعیضات قومی شکل گرفته است.

هر یک از چهار جنبش ذکر شده دارای اهدافی متفاوت از بقیه هستند و به همین دلیل جامعه هدف آنها اغلب دارای همپوشانی قابل توجهی نیست. به علاوه تا کنون هیچ تلاش موثری جهت هماهنگی یا حداقل حمایت جنبشها از همدیگر صورت نپذیرفته است. این مساله را در رابطه با کم توجهیِ جنبشهای قومی نسبت به جنبش آزادیخواهی و یا بی تفاوتی جنبش زنان نسبت به حرکتهای کارگری و معلمان به وضوح می توان مشاهده کرد. متاسفانه با توجه به وضعیت حکومت و قانون در ایران و همچنین درهم تنیدن سیاست، اقتصاد و مسایل اجتماعی، هیچ یک از جنبشهای ذکر شده به تنهای قادر به حل مشکلات خود نیستند و تنها راه برای تحقق اهداف هر جنبش، هماهنگی و اتحاد همه آنها با هم است.

در این بین جنبش دانشجویی را می توان به عنوان شاه کلید حل این مساله در نظر گرفت. این جنبش ذاتا یک جنبش روشنفکرانه و آگاه است که در آن مرزهای جنسیتی، قومی و اجتماعی از بین رفته است. به این ترتیب دانشجویان می توانند به عنوان حلقه های اتصال دهنده و هماهنگ کننده جنبشهای دیگر عمل کنند و به نوعی نقش یک تیم رهبری توزیع شده ی آگاه، تحلیلگر، شجاع و موثر را ایفا کنند.

به عقیده من، با در نظر گرفتنِ ماه محرم به عنوان زمان وارد کردن ضربه نهایی، جنبش دانشجویی وقت کافی برای بر عهده گرفتن نقش اصلی خود و ایجاد پیش زمینه های لازم (مطلب مرتبط در اینجا) را داراست. به علاوه روزهای 13 آبان و 16 آذر که ذاتا به دانش آموزان و دانشجویان مرتبط است، می توانند زمان بسیار مناسبی برای تمرین این نقش جدید باشند

...ادامه مطلب

Saturday, September 12, 2009

روز قدس با قدرت می آییم ولی در دام کودتاچیان نمی افتیم

همانظور که پیشتر در مقاله ای با عنوان "به دو راهی تعیین کننده نزدیک می شویم؛ مصمم و سریع تصمیم بگیرید" تاکید کردم، تکلیف ماه های آینده در روز قدس تعیین خواهد شد. اگر مردم با قدرت و برنامه بیایند، ضربه ای کاری به پیکر نیمه جان کودتاچیان وارد خواهد شد و فروپاشی آنها بسیار نزدیک خواهد بود ولی اگر کودتاچیان موفق به کنترل برنامه شوند، با سرکوب خونین بازی را برای مدت طولانیتری ادامه خواهند داد. اکنون 6 روز تا روز قدس فاصله داریم و وقت آن است که با تدبیر همه جوانب امر را بررسی کنیم.
پیروزی کودتاچیان در اینست که بتوانند مردم را با ارعاب و یا دامهای دیگر از حالت فعال خارج سازند و با تزریق افسردگی و ناامیدی جنبش را منفعل سازند. وقتی عدم حساسیت و حضور گسترده مردم تضمین شد، همانند کوی دانشگاه و اعدامهای سال 67 ولی بسیار بیرحمانه تر و خونین تر، سرکوب را آغاز خواهند کرد.
در حال حاضر پس از مدتی فرو رفتن در لاک دفاعی، لازم است که مردم مجددا و فعالانه به صحنه برگردند و امیدواری خود به پیروزی را به رخ کودتاچیان بکشانند. با این وصف مشخص است که راه پیمایی روز قدس برای هر دو طرف تعیین کننده است و در نتیجه باید با احتیاط و برنامه ریزی جلو رفت.
برای تحلیل وضعیت از فاکتور زمان شروع می کنیم. روز قدس از لحاظ زمانی در موقعیت استثنایی قرار دارد. 2 روز بعد از آن عید فطر است که پتانسیل یک حرکت اجتماعی گسترده در ادامه روز قدس را دارد. همچنین به دلیل دید و بازدیدها و تماسهای زیاد افراد در روزعید، بستری مناسب برای اطلاع رسانی گسترده فراهم است (با بالا رفتن تعداد تماسهای، عملا کنترل همه آنها امکان ناپذیر است). به علاوه، حضور قوی و گسترده مردم در روز قدس و شروع موج دوم مبارزات، جلسه خبرگان رهبری که روز 31 شرهریور برگزار خواهد شد را بدون شک تحت تاثیر قرار می دهد. این جلسه یکی از آخرین فرصتها برای تصمیم گیری قانونی در رابطه با رهبری حکومت است که با وجود امید بسیار کمی که به نتیجه آن جلسه می توان داست، ولی باید فشارلازم از سمت مردم را بر آن وارد کرد.
با توجه به تعیین کننده بودن این روز، کودتاچیان عملیات گسترده ای را برای زمینگیر شدن طرفداران جنبش تدارک دیده اند که به تعدادی از آنها اشاره خواهم کرد و به مرور بقیه را تکمیل می کنم.
1-ارعاب: اولین ابزاری که کودتاچیان به آن دست می برند، ابزار ترس و ارعاب است. باید با اطلاع رسانی گسترده طرفداران آزادی را متوجه کنیم که ترس در این مقطع برابر با از دست رفتن تمام تلاشها و هزینه های سنگینی است که تا کنون داده ایم. اگر بترسیم و جا بزنیم، باید سالها زیر سلطه خفقان آوری با خفت به زندگی ادامه دهیم.
2- رشوه دهی به مردم: همزمان با ارعاب،با تعطیل کردن روز شنبه (بین روز قدس و عید فطر) و حتی روزهای پایانی هفته جاری، مردم را تشویق به مسافرت و خروج از شهر نمایند. به عقیده من حتی افزایش حقوق یا پاداش دادن هم از دور از انتظار نیست. با توجه به بازگشایی دانشگاهها و مدارس، استقبال گسترده از این تعطیلی بعید است ولی قشر جوانتر حامعه ممکن است به این دام بیافتند و آینده خود را با یک سفر تفریحی به شمال عوض کنند. ساختن شعارها و پیامکهای مناسب برای آگاه سازی این افراد بسیار ضروری است.
3- بازی بر سر امام جماعت: قبلا هم دیده ایم که کودتاچیان با بازی بر سر امام جماعت، مردم را در تصمیم گیری سست می کنند. این ترفند راه حل بسیار ساده ای بر اساس نظریه بازیها دارد. حکومت وقتی این بازی را می تواند انجام دهد که ما تصمیم خود را نگرفته باشیم. ولی اگر ما قاطعانه و مصمم، حضور خود را بدون توجه به امام جمعه اعلام کنیم، حکومت راهی برای سود بردن از این بازی نخواهند داشت. به همین دلیل لازم است که در اطلاع رسانی بر این نکته تاکید زیادی شود که "هر کس که امام جمعه باشد، ما هستیم".
4- حضوری که باعث مشروعیت نظام می شود: مگر حضور ما در پای صندوقهای رای یا نماز جمعه ای که به امامت هاشمی برگزار شد، باعث مشروعیت شد؟ نه تنها نشد، بلکه حضور ما در آن موارد ضرباتی کاری به کودتاچیان وارد کرد. این بار هم از همان جنس است، ما می آییم، شعار خود را می دهیم، روحیه خود را بالا می بریم، وحدتمان را تجدید می کنیم، و به ریزش هر چه بیشتر نیروهای طرفدار کودتا کمک می کنیم. در اطلاع رسانی جمله بالا را بگنجانید.
5- تشویق به حرکات رادیکال: در حال حاضر جنبش آزادیخواهی مردم ایران پیش نیازهای شروع حرکتهای رادیکالتر را ندارد و در صورت شروع چنین حرکاتی، جنبش به شدت متضرر خواهد شد. در رابطه با زمان ، مکان و نحوه شروع اینجنین حرکاتی در پستی با عنوان "میارزه مسلحانه؛ چه زمانی و چگونه؟" توضیح داده ام.
6- شوکهای خبری: تخصص و علاقه شخص احمدی نژاد در بازیهای رسانه ای است. با اطمینان می گویم که یک یا چند شوک خبری را در این هفته بوجود خواهد آورد. دستگیری سران اصلاحات، مذاکره بر سر برنامه اتمی (امروز بحث مذاکره با آمریکا مطرح شد)، یک کشف جدید علمی یا یک هلوی دیگر ممکن است در راه باشد. با پیش بینی چنین حرکتی، باید طرفداران جنبش را از لحاظ ذهنی آماده سازیم تا تحت تاثیر شوکهای خبری و رسانه ای قرار نگیرند. از اکنون تا جمعه، دستور کار فقط تمرکز بر روز قدس است و تنها اتفاقی که اولویت بالاتری دارد، دستگیری یا ترور سران اصلاحات است که فقط برنامه روز قدس را جلوتر خواهد انداخت. این مطلب بسیار حساس است و باید با وسواس خاصی اطلاع رسانی شود.

همزمان با در نظر داشتن این دامها پیش نیازهای دیگری نیز لازم است که در اینجا به آنها اشاره شده است.

این پست به مرور تکمیل خواهد شد

پی نوشت. مطالب این وبلاگ به ندرت در سایتهای بالاترین یا دنباله قرار گرفته است. این وبلاگ معمولا با پستهای تحلیلی در رابطه با مسایل روز ایران به صورت منظم به روز رسانی می شود
...ادامه مطلب

Friday, September 11, 2009

مبارزه مسلحانه؛ چه زمانی و چگونه؟

جنبش آزادیخواهی مردم ایران وارد مراحل حساس خود شده است. ترس بر اردوگاه کودتاچیان سایه انداخته و احتمال برخوردهای خشن و خونین با سران اصلاحات بسیار افزایش یافته است. خط مشی این جنبش تاکنون بی خشونت بوده است ولی حوادثی که به احتمال قریب به یقین پیشِ رو داریم باعث می شود تا به حرکتهای رادیکالتر نیز فکر شود. در این بین حرکتهای مسلحانه می تواند به شکل شمشیر دو لبه عمل کند. در حال حاضر جنبش به زیربنای محکمی دست نیافته است و هنوز پیش نیازهایی برای ورود به مرحله پایانی نیاز دارد. از این دست می توان به تشکیل یک تیم رهبری قوی، ایجاد رسانه فراگیر و نفوذ جنبش به کلیه اقشار جامعه نام برد [تحلیلی در این رابطه]. تا زمانیکه این پیش نیازها ایجاد نشده باشد، حرکتهای رادیکال نتیجه بخش نخواهند بود.
در صورت نبودن رسانه ی فراگیر و عدم نفوذ جنبش به لایه های دیگر اجتماع و به خصوص عدم پیوند با جنبش عدالتخواهی قشر محروم، هر حرکت مسلحانه ای با تبلیغات وسیع رسانه های حکومتی روبرو خواهد شد و به قلع و قمع مخالفین مشروعیت خواهد بخشید.
با ایجاد پیش نیازها می توان به حرکتهای رادیکال هم فکر کرد اما در مورد محل شروع، چگونگیِ و زمان مناسب آن باید بیشتر تحلیل کرد. شروع حرکتهای مسلحانه در تهران و شهرهای بزرگ که تا کنون پایگاه اصلی جنبش بی خشونت بوده اند، به ضرر جنبش خواهد بود. نیروهای سرکوبگر به همراه نیروهای نظامی همگی در یک منطقه جمع شده و به راحتی بحران را مهار خواهند کرد. جوانان شرهای بزرگ آموزشهای نظامی ندیده اند و محیط شهرهای بزرگ برای عملیات مسلحانه مناسب نیست.
شاید بهترین نقاط برای شروع حرکتهای مسلحانه، استانهای کناره ای ایران باشد. جوانان خوزستانی، کرد، بلوچ و ... با اسلحه و جنگهای چریکی بیشتر آشنا هستند، دسترسی آسانتری به اسلحه دارند، و پس از سالها تحمل ظلم، انگیزه بالایی برای اینگونه حرکات دارند. طبیعت این مناطق و آشنایی آنها به محیط امتیاز بسیار ارزشمندی است. به علاوه شروع چنین حرکاتی در این مناطق باعث پراکنده شدن نیروهای سرکوبگر خواهد شد. فقط باید توجه داشت که حرکات رادیکال در استانهای کناره به جنبشهای جدایی طلبانه تبدیل نشود چون آنوقت ضرر آن برای جنبش آزادیخواهی بیشتر است.
به عقیده من، اگر بتوانیم پیشنیازهای جنبش را مهیا کنیم، ماه محرم بهترین زمان برای شروع چنین حرکاتی خواهد بود. با شروع اینگونه عملیات و با ساتفاده از شرایط ماه محرم، جنبشهای بی خشونت در شهرهای بزرگ شدت خواهد گرفت و در مجموع ضربه ای مهلک به کودتاچیان وارد خواهد شد

...ادامه مطلب